برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) هفتاد فضیلت است که هیچیک از اصحاب در آنها شریک نیستند:(4)
چهل و پنجم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) مرا فرا خواند و من به درد چشم مبتلا بودم ، و آب دهان در چشم من افکند و دعا کرد: « بار خدایا حرارتش را در سرمایش و سردیش را در گرمایش قرار بده » و به خدا سوگند دیگر تاکنون به درد چشم مبتلا نشدم.
چهل و ششم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) به اصحاب و عموهای خود فرمان داد درهای خود ( به مسجد) را فرو بندند و در منزل مرا به فرمان خدای متعال ( رو به مسجد ) باز گذاشت، پس برای هیچکس فضیلتی مانند فضیلت من نیست.
چهل و هفتم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) در وصیت خویش به من فرمان داد که بدهی ها و تعهد های او را بپردازم ؛ گفتم؛ ای رسول خدا شما می دانید که نزد من مالی نیست.
فرمود: خداوند ترا یاری می کند.
و در پرداخت بدهیها و وعده های او هر چه خواستم خداوند برایم سهل و آسان ساخت تا آنها را پرداختم و حساب کردم بالغ بر هشتاد هزار ( درهم یا دینار ) شد، و اندکی نیز باقی ماند که به امام حسن ( علیه السلام ) وصیت کردم بپردازد.
چهل و هشتم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) به منزل من آمدند و ما هر سه روز بد چیزی نخورده بودیم.
فرمود: ای علی، نزد تو چیزی هست؟
گفتم : به خدایی که ترا کرامت بخشید و به رسالت برگزید سه روز است که من و همسرم و دو فرزندم چیزی نخورده ایم.
پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) فرمود: ای فاطمه ، به درون خانه برو و ببین چیزی می یابی؟
گفت: همین ساعت ( از خانه ) بیرون آمدم ( چیزی در آن نیست ) .
من گفتم: ای رسول خدا من اندرون بروم؟
فرمود : به نام خدا برو.
بدرون رفتم و ناگهان طبقی دیدم که در آن خرمای تازه و کاسه ای بزرگ از ترید بود، آن را به خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) آوردم؛ فرمود: ای علی ، پیکی که این طعام را آورد دیدی؟
گفتم: آری.
فرمود: چگونه بود؟
گفتم: سرخ و سبز و زرد بود.
فرمود : اینها خطوط بال جبرئیل ( علیه السلام ) است که بر در و یاقوت آراسته می باشد.
آنگاه از آن ترید خوردیم تا سیر شدیم ، ودر آن کمبودی جز جای دست انگشتان ما دیده نشده ؛ و خدای عزیز و جلیل از میان اصحاب او امر به این کرامت ویژگی بخشید.
چهل و نهم: خدای متعال پیامبرش (صلی الله علیه و آله) را به پیامبری ویژگی بخشید ، و پیامبر( صلی الله عیله و آله ) مرا به وصیت (جانشینی خود) ویژگی داد ، پس هر کس مرا دوست بدارد سعادتمند است و در زمره پیامبران (علیهم السلام) بر انگیخته و محشور می شود.
پنجاهم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) سوره برائت را ( جهت ابلاغ به مشرکان مکه ) همراه ابوبکر فرستاد ، وقتی رفت جبرئیل ( علیه السلام ) آمد و گفت: ای محمد، ادای این ( رسالت و بلاغ سوره برائت ) از جانب تو نمی کند مگر خودت یا مردی از خودت؛ پس آن گرامی مرا بر شتر خویش که عضباء نام داشت فرستائ، و در « ذوالحلیفه » به ابوبکر رسیدم و سوره برائت را از او گرفتم، و خداوند مرا به این کار ویزگی و اخصاص داد.
پنجاه و یکم رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) مرا در روز غدیر خم برای همه مردمان بر پا داشت و فرمود: « هر کسی من مولا و سرپرست اویم علی مولا و سرپرست اوست، و دوری و هلاک باد کروه ستمگران را».
: پنجاه و دوم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمود: « ای علی نمی خواهی کلماتی که جبرئیل ( علیه السلام ) به من آموخت به تو بیاموزم؟ »
گفتم : آری.
فرمود بگو: « یا رازق المقلین، و یا راحم المساکین، و یا اسمع السامعین و یا ابصر الناضرین، و یا ارحم الراحمین ارحمنی و ارزقنی ـ ای روزی بخش ندارها، و ای رحم کننده بر مستمندان و ای شنواترین شنوایان، و ی بیناترین بینندگان، و ای مهربان ترین مهربانان ، بر من رحمت آور و به من روزی عطا فرما».
پنجاه و سوم: خداوند متعال دنیا را تمام نمی کند تا قائم از ما قیام فرماید که دشمنان ما را می کشد، و جزیه نمی پذیرد ، و صلیب و بت ها را می شکند، و جنگ پایان می یابدف و مردم را دعوت می فرماید که بروند مال بگیرند و به طور مساوی تقسیم می کند و در میان رعایا با عدل و داد رفتار می نماید.
پنجاه و چهارم: از رسول خدا (صلی الله علیه وآله )شنیدم که می فرمود : ((ای علی به زودی بنی امیه ترالعنت خواهند کرد و فرشته ای در برابر هر یک لعنت هزار لعنت به آنان بر می گرداند ، و هنگامی که حضرت قائم (ع) قیام کند چهل سال آنان را لعنت می کند)).
پنجاه و پنجم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) به من فرمود: « به زودی گروههایی از امت من در مورد توبه فتنه می افتند و می گویند: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) مالی بر جای نگذاشته، پس در مورد چه چیزی به علی ( علیه السلام ) وصیت کرده است؟!
آیا کتاب پروردگارم پس از خدای عزیز و جلیل برتر از همه چیز نیست؟ سوگند به آنکه مرا به حق برانگیخت اگر تو آن را بطور صحیح جمع آوری نکنی هرگز جمع آوری نخواهد شد» ؛ و خداوند عزیز و جلیل از میان صحابه مرا به این کار ( جمع آوری قرآن ) ویژگی بخشید.
پنجاه و ششم: خدای متعال به من آن ویژگی عطا فرموده که به اولیاء و بندگان ممطیع خود عطا می فرمایدف و ما را وارث محمد ( صلی الله علیه و اله ) قرار داد هر کس بدش می آید نیاید و هر کس خوشش می آید بیاید ، و به دست مبارک سوی مدینه اشاره فرمود .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ